قصه ی عشق

ساخت وبلاگ
سر به زیر انداختم چون بید،مجنون,ت شومبی تماشا غرق در چشمان محزونت شومخسته ام از جور تو ای عشق بی قانون من!من اسیرت گشته ام تا بلکه قانونت شوم!بی شک این شب گریه ها آثار بی مهری توستباز شکر از این که شد قصه ی عشق...
ما را در سایت قصه ی عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmmqs بازدید : 201 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:03

شاعر هر از گاهی دلش می گیرد از غمآن گاه راهی می شود سوی نگاهتیادش می آید غصه معنایی نداردوقتی که باشد فاطمه(س) پشت و پناهت شاعر هر از گاهی سراپا غرق راز استیک شانه می خواهد که بر آن اشک ریزددر بین اند قصه ی عشق...
ما را در سایت قصه ی عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmmqs بازدید : 201 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:03

​​​​​​پسر فاطمه ای،عشق شعارت باشدباید اینگونه جهان آینه دارت باشدما که باشیم زمانی که خداوند حکیمصبح تا شام در آیینه دچارت باشدمست از باده ی خمخانه ی عشق حسنیمنه فقط ما که جهان مست و خمارت باشدناگزیری قصه ی عشق...
ما را در سایت قصه ی عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmmqs بازدید : 180 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:03

ای بچه های کوفه پدر پر کشیده است

«اینک شما و وحشت دنیای بی علی»

محمد متین میلادی(سلمان)

قصه ی عشق...
ما را در سایت قصه ی عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmmqs بازدید : 205 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:03

_در می زنند،کیست؟_کسی نیست،نوکر استیک عمر می شود که گدا پشت این در استیک آن صدای کوبه ی در قطع شد،سپسآقا رسید پشت  در و دید بهتر است_در وا کند و کرد، ولی دید این گدازانو بغل گرفته و در کنج معبر استسر قصه ی عشق...
ما را در سایت قصه ی عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmmqs بازدید : 180 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:03